توحید در قصص و روایات:

روزی امیر المؤمنین عی علیه السّلام با جمعی از یاران خود از محلی عبور می کردند پیرزنی را دیدند که با چرخ نخ ریسی خود مشغول رشتن پنبه است.حضرت از آن پیرزن پرسید:بِماذا عَرَفتِ رَبُک.خدا را به چه چیز و چگونه شناختی؟

پیرزن به جای جواب حضرت،دست از دسته چرخ برداشت،و طولی نکشید چرخ پس از چند مرتبه دور زدن از حرکت ایستاد.

سپس پیرزن گفت:یا علی ابن ابی طالب!چرخ را به این کوچکی برای گردش احتیاج به من دارد.آیا ممکن است افلاک به این عظمت و کرات به این بزرگی،بدون مدبری دانا و حکیم در حال گردش باشد؟!

در اینجا علی علیه السّلام روی به یاران خود کرد و فرمود:«عَلَیکُم بِدیِن العَجائِز»مانند این پیرزن،خدا را بشناسید.

راه و رسم توحید و یکتا پرستی با فطرت و خمیره هر بشری آمیخته شده،مثل این پیرزن،

بلی در طبع هر داننده ای هست

که با گردنده،گرداننده ای  هست

نظامی گنجوی به همین مضمون می گوید:

از آن چرخی که گرداند زن پیر

قیاس چرخ   گردنده همه   گیر

منبع:ارکان اسلام